فکـــــر بـودنـت دیــــوانـه ام می کـــــند....
.
آخ اگــــــــر بــاشـــــــی.....
.
.
.
بـرایـت دیوانگــــــــی را تمــــام خـــواهم کرد....!!!!
کفن پیچ کردم خودم را
اماده ام....
غسلم ندادن اما تو
قبرم را بکن
از اینجا دیگر جهنم است برایم...
بر سر مزارم اگر امدی کمی اب بیار داغ دیدم
تشنه از دنیا رفتم
ارزوهایم خاک گورم شد
من کفن پیچ شدم اما هنوز منتظرم....
اتش گرفتم سمتم نیا... اینجا من زنده زنده توی باد سوختم
تو زندگی کن حداقل..
اینجا بدون تو.جهنمم اتش گرفته... جهنم توی قبر من شعله زد....
اب هم نیاوردی عیب ندارد
فاتحه ای برای من و ارزوهایم بخوان....
رفتنم را پای بهانه نبودنت بگذار... رفتم ... به دنبال بهانه بودنت
اگر باز نگشتم...
بدان که
گم شده ام...
شاید زندگیم میان خیالت...
گم شده.....
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار
لمس کن لحظه هایم را
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن
همیشه عاشقت می مانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام...
مـــــی بوسمت از راه دور...
هـــر شب،هر زمان كه دلم امانم را براي رسيدن به لبانت می برد.
مـــــی بوسمت از راه دور با قطره اشكي كه می آيد بی اختيار،
بی آنكه بدانـــی،بی آنكه بخـــواهی.
مـــرا حلال كن عزيزتريــنم...
تو را هيچگاه نمي توانم از زندگي ام پاک کنم چون تو پاک هستي
مي توانم تو را خط خطي کنم... که آن وقت در زندان خط هايم براي هميشه ماندگار ميشوي
و
وقتي که نيستي بي رنگي روزهايم را با مداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم
به من قــول بده
در تمـامــی سال هایی که باقی مانده
تا ابــــد!!
مـواظــب خودت باشــی...
شــاید ...
دیگــر نباشم که یادآوریت کنم...
خداوندا تنها درخواست من از تو این است
روزی که به اغوش تو باز میگردم
اگر جهنم از ان من شد که میسوزم
با جان و دل چرا که حکم منی که دلت را شکستم
و بر تو پشت کردم همین است
اما
اگر بهشتت از ان من شد
هر چقدرهم زیبا انرا به من هدیه مکن
بهشت من تنها یک چیز است
در ان دنیا
باز عشقم را میخواهم
مرا در وجودش بدم تا جای نفسهایش باشم
میخواهم در وجودش بمانم
تا دوری و دلتنگی هایی که از او در دنیایت مرا ازار داد
برای همیشه مرا تسکین دهد
و بدانم از او جدایی ناپذیرم
این ان بهشتی است که من در رویاهایم دارم
تو.....♥.....
از دُور تو را دوست دارم،
بی هیچ، عطری
آغـوشی
لمسی
و یا حتی بوسهای...
تنها
دوستت دارم،
از دور...!
اولین تو بودیآخرین هم تو خواهی بودنمی خواهم طعم چشم دیگری را بنوشمانتظار بارانت سخت هم باشدفقط به خیال آمدنت...خیس خیسم ....... |
من هر روز و هر لحظه نگرانت مي شوم كه چه مي كني !؟
پنجره ي اتاقم را باز مي كنم و فرياد مي زنم
تنهاييت براي من ...
غصه هايت براي من ...
همه بغضها و اشكهايت براي من .
بخند برايم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صداي خنده هايت را...
صداي هميشه خوب بودنت را
دلم برات تنگ شده مهشیدم...
کاش میشد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار...
هر گاه نیستی و دلتنگ توام نامت را در دلم زمزمه میکنم ، اینگونه است که آرام میشوم ، دلم را راضی میکنم و اینگونه روزهای دلتنگی را سر میکنم
دلم به سوی آسمان دلتنگی پر میکشد در میان میگیرد یاد تو را ، درد دل میکند با خاطره هایت ، تکرار میکندحرفهایت ، حرفهایی که تو همیشه با دلم در میان میگذاری ...
نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، نشسته ام بر روی ابرهای خیالت ، و در رویاهای تو سیر میکنم آسمان دلتنگی ام را....
نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای در فکر تو نباشم ، هیچگاه فکر نکن که در حال فراموش کردن تو باشم
درست است که روزها میگذرد، چه زود آسمان تاریک امشب ، روشنی فردا میشود اما نمیگذرد ، نمیگذرد ، نمیگذر هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم ، تمام نمیشود ، تمام نمیشود ، تمام نمیشود هیچگاه آن احساسی که به تو دارم...
هر چه دوست داری از من بخوا جز فراموش کردنت ، اگر میخواهی بروی برو اما من هستم ، آنقدر میمانم تا ماندنم مرا یاری کند ، تا دوای عشقت مرا درمان کند...
میمانم و میمانم تا لحظه مرگم ، آنقدر عاشقت میمانم تا لحظه از دنیا رفتنم قصه عشق مرا بنویسند...
نه عزیزم به این خیال نباش که روزی سرد شوم ،جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده میشوم ،دنیا را از من بگیرند با تو دوباره صاحب دنیا میشوم ....
هیچگاه نمیتواند کسی تو را از من بگیرد، میدانی که قلبم بی تو میمیرد،تو در قلبمی و هیچگاه دنیای عاشقانه من نمیمیرد...
تا ابد عاشقتم مهشیدم
یک روز می بوسمت !
یک روز که باران می بارد،
یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،
ارامتر از هر چه تصورش کنی ،
...... اهسته می بوسمت... !!!
وَقتِ شادی، تُند
و دَر غَم، کُند حَرکَت میکُنَد
آدَم آزاری. مَرامِ ساعَت دیواری اَست!
شَبیهِ بُوسه ای هَستَم مُرَدَد بِینِ دینُو دِل
حَلالِ مَذهَبِ عِشقَم ، حَرامِ شَرعِ اِسلامَم...
با رویای تو بیدارم همیشه
شبایی رو که غرق اضطرابم
من انقدر خواب بد دیدیم که میخوام
دیگه هیچوقت تو این دنیا نخوابم.......
شادم به رویایی که...
محقق نمی شود!
منتظر خبری هستم که...
نمی آید!
دلخوشم به حرفی که...
نمی زنی!
آدم
گاهی به هزار دلیل زنده است
و
هیچ دلیلی برای زنده بودن ندارد...
شده بعضی وقتا یهو فکر کنی دیگه دوستش نداری؟
به خودت می گی اصلاً واسه چی دوستش دارم؟
مگه کیه؟
مگه واسم چیکار کرده؟
مگه چی داره که از همه بهتر باشه؟
بعد به خودت می خندی که اصلاً واسه چی اینقدر خودتو
اذیت کردی؟
یهو، یه چیزی یادت میاد
یه چیز خیلی کوچیک
یه خاطره , یه حرف , یه لبخند , یه نگاه , یه بغل
و بعد...
همین...
همین کافیه تا به خودت بیای و مطمئن بشی که
فــــــــــــقط
اونــــــــــــو دوست داری و نمی تونی فراموشش کنی.....!